گاهی اوقات بدون آنکه خودتان بخواهید با دوستان و نزدیکانتان همدردی میکنید، گاهی هم احساس میکنید در حال همدردی با او هستید اما در واقع عمل شما نوعی همدلی محسوب میشود. درست است که مهم احساسات خوشایندی است که انتقال میدهید اما دانستن جزئیات این احساسات به شما کمک میکند، بهتر از همیشه عمل کنید. اگر بدانید هر کدام از این دو احساس چه ویژگیهایی دارند، سعی میکنید از این پس به شیوه بهتری با دیگران ارتباط برقرار کنید.
همدلي و همدردي اغلب ما زماني كه با يكديگر ارتباط برقرار مي كنيم همواره افكار، آرزوها ، تمايلات، نگرانيها و ترسهاي خود را آشكار مي سازيم. بدين جهت نياز داريم كه ديگران نخست درك درستي از ما داشته باشند و ديگر اينكه” با ما در زمينه نگراني ها، ترسها و مشكلاتمان همدلي و همدردي كنند.
همدردی نوعی همراهی با حالات خوشایند و ناخوشایند دیگران است، اگر دوستی غم دارد، شما غمگین میشوید و لبخند میزنید اگر شاد و خوشحال باشد. تمام این همراهیها و احساسات مشترک باعث میشود طرف مقابل نیز احساس کند از طرف شما درک میشود و در صورتی که مشکل و یا مصیبتی داشته باشد، حس سبکی به او دست میدهد. همین که شما بتوانید خودتان را به جای طرف مقابل بگذارید و دنیا را از زاویه دید او تماشا کنید، یعنی توانستهاید همدرد باشید. صرفاً لازم نیست که عقاید و باورهای او را قبول داشته باشید، زیرا میتوان با وجود مخالفت در نظرات وی، باز هم وضعیت و شرایطش را درک کنید. درک متقابل در این حالت به نزدیکی و صمیمیتتان با یکدیگر میانجامد و حالات دفاعی و یا حتی تهاجمی را از بین میبرد.
اما برای همدلی نیاز به نزدیکی بیشتری دارید. باید در ابتدا بتوانید با چهارچوب ذهنی دیگران آشنا شوید و به طور نسبتی آن را درک کنید. از آنجایی که درک هر فردی نسبت به یک وضعیت مشخص و ثابت متفاوت از دیگری است، آشنایی با ذهن دیگری نیازمند تلاش بیشتری میباشد. مسائل خانوادگی و تربیتی، استعدادهای فردی و اجتماعی میتوانند در ایجاد تفاوت بین افراد نقش داشته باشند اما میتوانید با قبول این تفاوتها به نوعی وحدت و یگانگی برسید و رابطه خوب و سازندهای را آغاز کنید. با وجود اینکه تعاریف زیادی برای همدلی و همدردی مطرح شده است اما هرگز نمیتوان گفت کدام یک بر دیگری برتری دارد. زیرا در هر رابطهای به مقدار مشخصی از هر دوی این احساسات نیاز است تا طرفین رابطه بتوانند ارتباط خویش را ادامه دهند. بنابراین در صورتی که میخواهید دوستیتان را با دیگران حفظ کنید و یا صمیمیتر از این که هستید با آنها رفتار کنید، همدلی و همدردی را بسته به شرایطی که در آن قرار دارید، به کار گیرید. آن وقت است که میتوانید طعم واقعی رفاقت و رابطه با دیگران را بچشید.
–
همدردي تلاشي است براي درك و فهم دنياي ذهني طرف مقابل. براي همدلي بايد بتوانيم خود را جاي ديگران بگذاريم و از دريچه چشم آنها نگاه و احساس كنيم. در همدلي شما مي توانيد سخن طرف مقابل را تكرار كنيد تا بداند كه شما منظور او را دريافته ايد.
در همدلي ما در ۳ سطح قرار مي گيريم:
۱- ابتدا خود را در جايگاه و ديدگاه طرف مقابل قرار مي دهيم.
۲- آنگاه احساسات و هيجانات او را از ديدگاه و جايگاه او مورد بررسي قرار مي دهيم.
۳-سپس اقدام به ارايه راه حل هاي ممكن براي او مي كنيم.
–
به تعبیر راجرز (۱۹۸۰) همدلی یعنی درک احساسات دیگران آن چنان که گویی احساسات خود ماست ، با تأکید در معنای واژه «گویی» . ولی درمانگر در مشکلات مراجع درگیر نمی شود فقط به صورت موقت شرایط او را درک می کند همدلی از اساسی ترین مفاهیم درمان است بدون وجود آن درمان با مشکل مواجحه می شود همدلی با همدردی تفاوت دارد .
همدردی به معنای «احساس برای
همدلی، بر درک چرائی حس یا انگیزه کار دلالت دارد، اما هم دردی بر شریک شدن در حالت یا اقدامی که فرد انجام میدهد.
کسی» (همدردی هیچ گاه درمان بخش نیست چون باعث تاسف خوردن و دلسوزی می شود چیزی که به مراجع کمکی نمی کند) و همدلی به معنای «احساس با کسی» است . بالتون (۱۹۷۹) در توضیح خود ، همدلی را به عنوان داشتن درک دقیق احساسات و افکار شخصی دیگر ضمن حفظ جدایی از او ذکر کرده است .
او همدلی را مهمترین ویژگی در غنی سازی ارتباط میان فردی و افزایش رشد شخصی می داند . انعکاس احساس : فنی است که در دهه ۱۹۵۰ برای نشان دادن درک همدلانه درمانگر ابداع شد . انعکاس ها معمولاً اینگونه می شوند «بنظر می رسد ، احساس می کنید ، یا می خواهید بگویید . . .»
همدلی و انعکاس احساس به دلایل زیر درمانبخش هستند :
۱- همدلی توأم با گرمی ، اعتماد ساز است .
۲- معمولاً احساس درک شدن به خودی خود درمانبخش است .
۳- همدلی و انعکاس ، باعث متمرکز شدن حواس مراجعان بر تجارب درونی شان می شود .
–
اما در همدردي يا sympathy ما فقط به طرف مقابل تسكين مي دهيم و از او مي خواهيم باصبر و بردباري با مشكلاتش كنار بيايد و آنها را بپذيرد و برايش دلسوزي مي كنيم! جالب است بدانيم اكثر انسانها همدردي را به همدلي ترجيح مي دهند.
مثال: دوستتان به شما مي گويد: هم اتاقيام اعصاب من را خرد كرده است به هيچ وجه نمي توانم او را تحمل كنم، با استفاده از طرز رفتار همدلانه مي توانيد به او بگوييد: ( مثل اينكه از دست او خيلي عصباني هستي، اين طور نيست؟ ) به خاطر داشته باشيد كه در برخورد همدلانه مجبور نيستيد در جهت موافقت با طرف مقابل خود حرف بزنيد. به جاي آن با تكرار صحبت او احساساتش را تصديق كنيد. در ضمن لازم نيست در مقابل حرفهاي طرف مقابل قضاوت و نتيجه گيري كنيد.
همدردی یا ترحم، توجه، درک و واکنش انسانی نسبت به پریشانی یا نیاز انسان یا موجود دیگری است. همدردی با همدلی تفاوت دارد. همدلی، درک و اشتراک احساسی با شخص دیگری است اما همدردی نیازی به اشتراک احساس یکسان ندارد و در حکم اهمیت دادن به خوشی یا ناخوشی دیگران است که ممکن است تا داشتن احساسی یگانه گسترش یابد.
همدلی، بیشتر بر درک دلالت دارد، یعنی اینکه بفهمیم طرف مقابل چرا چنبن کاری را میکند یا چرا چنین حسی دارد، منشاء این حس چیست، انگیزه این کار کدام است. در همدلی هدف و آنچه رخ میدهد، این درک و شناخت است.
از نظر لغوی هم ریشه کلمه Empathy در واژه یونانی Empatheia به معنی شوق، تعصب یا آسیب دیدگی فیزیکی است که بعدها به زبان انگلیسی منتقل شده است. هم دردی، بر شریک شدن در حالت فرد دلالت دارد. یعنی با او بمانید و برای حس یا باور یا حالت او، مبارزه کنید و در کنارش باشید. از نظر لغوی، این کلمه هم برگرفته از واژه یونانی sympatheia که معنی آن، همان شوق است اما شوق برای فداکاری.
جدول مقایسه:
همدلی | همدردی | |
تعریف | درک آنچه دیگران احساس میکنند، بخاطر اینکه خودتان هم همان احساس را عیناً تجربه کردهاید یا اینکه میتوانید خودتان را دقیقاً در همان شرایط بگذارید. | به دشواریها و سختیهایی که اشخاص در طرف مقابل از آن رنج میکشند، اذعان کنند و درد آنها را تسکین داده و یا آنها را آسودهخاطر کنند. |
مثال | میدونم که طلاق گرفتن چقدر سخت و دردناکه چون خودمم یه زمانی دقیقاً در همین شرایط قرار گرفته بودم. | میدونم طلاق گرفتی، اما حداقل دیگه راحت شدی و خودتم خوب میدونی که بازم میتونی انسانی عاشق باشی و یکی رو دوست داشته باشی. |
رابطه | شخصی | دوستان، خانواده و جامعه (تجربۀ دیگران) |
در زمینۀ پرستاری | ارتباط دادن خودتان با بیمار، زیرا شما هم در همین شرایط بودهاید یا آن را تجربه کردهاید. | تسکین دادن بیمار یا خانوادۀ بیمار. |
شمول | شخصی است که میتواند بسته به شرایط همزمان شامل یک یا چند شخص باشد. | از شخصی به شخصی دیگر (یا از گروهی به گروه دیگر)
|