download
قانون حمایت از کودکان و نوجوانان
خرداد ۲۱, ۱۳۹۹
download (1)
لینک گروه منطق
شهریور ۳۰, ۱۳۹۹

نقد و بررسی کتاب بار هستی

photo_2020-06-20_06-57-47

هفته اول تیرماه در لایو ایسنتاگرامی نقد کتاب بار هستی میلان کوندرا انجام خواهد شد

برای دریافت کتاب صوتی بار هستی اینجا را کلیک کنید و برای عضویت در کانال تلگرامی از این لینک استفااده کنید.

 

رمانهای کوندرا، تا چه حد به این اصول، هدفها و ارزشها نزدیک شده اند ؟ نخست چند مضمون از رمان بار هستی و سپس چند مضمون از آخرین اثر او، رمان جاودانگی را به اختصار مرور می کنیم. از آنجا که رمان را نمی توان خلاصه با اقتباس کرد، و همچنین در پی توجیه یا تحلیل هیچگونه نظریه فلسفی، سیاسی، هنری و… نیستیم، تنها در پرتو اندیشه رمان نویس، یا بهتر است بگوییم، در پرتو رمانهای کوندرا، مضمونها را مطرح می کنیم.

اگر بار هستی را با تخیل و احساس شاعرانه و با اشتیاق برای پی بردن به معمای هستی بشر بخوانیم، سفری هیجان انگیز در پیش می گیریم. در این سفر احساسات و تمایلات همراهان – که همان شخصیتهای رمان اند ما را به راههای دور فرا می خوانند و عمق روان انسان و بار هستی انگیزه های آشکار و پنهان او را نشان میدهند. در مسیر سفر، زیبایی زشتی هایی را می بینیم که اغلب از چشم ما دور مانده اند و بیحد مقوله های هستی، ما را به فکر فرو می برد و به تأمل وا می دارد.

با اینکه سالها از حمله شوروی به چکسلواکی میگذرد و به رغی اینکه پس از رویدادهای چند سال اخیر اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشیده است – جریان حمله به پراگ، مقاومت مردم، احساس ذلت حقارت آنان – نه به صورت واقعیتی تاریخی که دیگر زمان آن گذشته است بلکه همچون حقایقی افشا کننده از هستی انسان و موقعیت وجودی او نمایان می شوند. دو بچک که پس از چهار روز اسارت در کوههای اوکراین «حقیر و ذلیل» به کشورش باز می گردد و برای مردمی حقیر و ذلیل» سخن می گوید، واقعیت بنیادی حقارت و ذلت را در برابر چشمان ما تجسم می بخشد.

از جالب ترین مضمون های (تم های رمان با رهستی، کلمه های کلیدی است که نویسنده بسان مفتاح رمز وجودی شخصیتهای رمان و حالت و احساسات آنان تعریف می کند. رمز وجودی هرکدام از شخصیتها ا را تنها می توان با کلید خاص آن شخصیت گشود. در مقدمه های پیشین از توما و ترزا سخن گفته ایم، در اینجا به چند مفتاح رمز وجودی سابینا و فرانز اشاره میکنیم.

مفهوم «زن بودن» برای سابینا چیست؟ او می گوید چیزی را که نتیجه یک «انتخاب» نیست نمی توان شایستگی یا ناکامی تلقی کرد… به نظرش «عصیان در برابر این واقعیت که زن زاده شده است، به اندازه افتخار به زن بودن، ابلهانه است». به اعتقاد فرانز، کلمه زن (تعیین یکی از دو جنس انسان نیست، بلکه معرف یک ارزش است. همه زنان شایستگی ندارند که زن نامیده شوند». او هرگز فکر نمی کند که «آنچه در مادرش مورد احترام اوست، زن بودن است… او مادرش را می پرستد، نه هر زنی را که در او نهفته» باشد.

فرانز موسیقی را هنری می داند «که بیش از همه هنرها به زیبایی رب النوع انگور و شراب، این نماد سرمستی، نزدیک می شود… آزاد کننده است… روزنه هایی در آن باز میکند که روح می تواند از آنها برای رسیدن به صفای اتحاد و یکرنگی، خارج شود، اما سابینا با او در این علاقه شریک نیست، زیرا از آغاز جوانی «سر و صدا زیر نقاب موسیقی» او را دنبال کرده است. پخش موسیقی پرسروصدا و شاد از بلندگوها و گیتارهای برقی در حالیکه انسان میل به گریستن دارد، هر نوع تمایلی را به موسیقی سرکوب می کند. سابینا با تأسف به دوره ژان سباستیان باخ می اندیشد، «زمانی که موسیقی به گل سرخ شکفته ای بر دشت پهناور پر برف سکوت، شباهت داشت.»

فرانز با کمال میل به تظاهرات می رود. «برای چیزی جشن گرفتن، خواستار چیزی شدن، علیه چیزی اعتراض کردن، تنها نبودن، با دیگران بیرون زدن، همه اینها او را به وجد می آورد»، در حالیکه سابینا قادر نیست همراه دیگران شعار دهد و فریاد زند، حتی اگر با شعارها موافق باشد و شعاردهندگان دوستانش باشند.

سابینا وقتی احساس اندوه می کند برای گردش به یکی از گورستانهای خارج از شهر پراگ – که همانند باغی از سبزه و برگ و گل پوشیده شده اند می رود. اما به نظر فرانز، «گورستان فقط محل انبار استخوانهای خشک مرده ها و توده ای از قلوه سنگ است.»

نویسندگانی که در کتابهایشان خلوت انس خویش را آشکار میکنند، به نظر سابینا حقیر می آیند. او «بر این باور است که هر کس خلوت انس خویش را از کف دهد همه چیزش را باخته است، و کسی که با کمال رغبت از آن چشم پوشی کند غولی بیش نیست. اما برای فرانز «سرچشمه هر دروغی در تفکیک زندگی به دو حوزه خصوصی و عمومی نهفته است» و با کمال میل گفته آندره برتون را نقل می کند که می گوید «بهتر است در یک خانه شیشه ای زندگی کنیم، جایی که هیچ چیز پوشیده نیست و همه چیز بر همه نگاهها آشکار است. »

کوندرا دوست دارد توجه ما را به زوایای تفکر برانگیز مقوله های گوناگون هستی جلب کند. مثلا وقتی از چگونگی روابط انسان با حیوانات سخن می گوید، آن را بزرگترین ورشکستگی بشر توصیف می کند آن هم ورشکستگی بنیادی که ناکامی های دیگر را نیز به دنبال می آورد. اگر پیروان دکارت ناله و زاری حیوانات را همچون سروصدای چرخ گاری می پندارند، کوندرا حیوانات را دارای روح میداند و گاوهایی که در چمنزار آسوده و آرام به چرا مشغولند، او را به رقت می آورند.

چگونگی روابط انسانها با یکدیگر نیز یکی از مضمونهای درخشان رمانهای کوندراست. احساس پیچیدگی این روابط، ما را از نظر پردازی و داوری های معمول باز می دارد و به تفکر بیشتر بر می انگیزد، «ما هرگز نمی توانیم با قاطعیت بگوییم که روابط ما با دیگران تا چه حد از احساسات ما، از فقدان عشق ما، از لطف و مهربانی ما، یا از کینه و نفرت ما، سرچشمه می گیرد و تا چه حد از قدرت و ضعف در میان افراد تأثیر می پذیرد.» در آخر رمان با رهستی، وقتی ترزا می بیند که توما موهایش خاکستری شده و پیر به نظر می رسد، قلبش پر از ندامت و پشیمانی می شود. توما را واداشته است که زوریخ را ترک کند، به خاطر او از پراگ به روستا برود، در روستا هم دست از آزارش برنداشته است، زمانیکه کارنین در حال مرگ بود نیز او را آزرده است، او را همیشه، حتی در خیال، سرزنش کرده است، اما اکنون میدید چقدر بی انصاف بوده است… او را میدید که پیر و خسته شده است و با انگشتان نیمه ناقص خود دیگر هرگز نخواهد توانست چاقوی جراحی به دست گیرد. سرانجام ترزا می فهمد که همیشه در آرزوی آن بوده است که توما پیر و ضعیف شود، و چون خرگوشی در چنگش آرام بگیرد. آنگاه، ترزا «خوشحالی اعجیب و غم غریبی» را در دل احساس می کند. معنای غم این بود: «به آخر ایستگاه رسیده ایم! معنای خوشحالی این بود: با هم هستیم! غم شکل و خوشحالی محتوا بود، و خوشحالی فضای غم را آکنده می ساخت.»

داستایوسکی می گوید، هر قصه ای از اعماق خون و رنج انسان سرچشمه می گیرد. کوندرا رمان زیبای بارهستی را از اعماق خون و رنج انسان در نظامهای توتالیتر کمونیستی مینویسد و نشان میدهد که حتی در این نظامها، رمان زنده است و قهرمانانه بر ضد «کیچ» پیکار میکند. هنر، پناهگاهی برای شکوفایی ارزشهای انسانی می شود، هنرمند در تاریکی نفوذ میکند و نوری بر جهان ظلمت و خاموشی میتاباند. رمان «جاودانگی» نیز روایت هستی انسان در جهان سرمایه داری به زبان رمان است.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *