IMG_20160106_171421
تمرکز کودکان
دی ۲۱, ۱۳۹۴
images
جایگاه قدسی سالمندان در جامعه دینی
بهمن ۱, ۱۳۹۴

ازدواج در سالمندی معرکه مبارک

IMG_20151225_101448

: نگرش سنتی موجب می شود که امروزه سالمندان با مشکلاتی همچون ازدواج، استفاده از رنگ های شاد یا شرکت درمحافل شاد و شادمانی کردن روبرو باشند.

به نقل از دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، حسین نحوی نژاد افزود: این در حالیست که معنویت نیز حکم می کند که هر انسانی شاد باشد و نباید به سالمندان به عنوان جمعیت فراموش شده نگاه کرد.

وی خاطرنشان کرد: نباید فراموش کنیم که سالمندی یک مساله پزشکی نیست بلکه بیشتر، جنبه اجتماعی دارد و اگر به جنبه های اجتماعی آن توجه نکنیم یا کمتر توجه کنیم، مشکلات مدیکال(پزشکی) سالمندان نیز افزایش می یابد.

نحوی نژاد با اشاره به تنها زندگی کردن ۱۰ درصد سالمندان ایران ادامه داد: با این وجود شرایطی که بر بقیه سالمندان در خانواده ها حاکم است، نیاز به تغییر نگرش سنتی دارد.

معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی کشور گفت: طبق ارائه تعریف جدید از سالمندی در جهان، سالمندی، دیدگاه و برداشت هر فرد نسبت به خود است، بنابراین نه سن جوانی، نشانه جوانی و نه سن سالمندی نشانه پیری است، بلکه جامعه ای پیر محسوب می شود که خود را اسیر ناتوانی و بیماری کرده و از بازار تولید و فعالیت دور کند.

نحوی نژاد تاکید کرد: باید یک زنجیره ارائه خدمات تعریف کنیم ضمن آنکه با برنامه ریزی صحیح و توجه به نیازها، می توان سالمندی پویا و سالم را تجربه کرد و اگر از سنین کودکی، این برنامه ریزی صورت نمی گیرد، حداقل باید از میان سالی به فکر آینده بود.

وی همچنین با اشاره به شیب تند رشد جمعیت سالمند در کشور طی سال های اخیر گفت: پیش بینی می شود تا سال ۲۰۵۰ میلادی از هر چهار ایرانی، یک نفر سالمند خواهد بود.

معاون سازمان بهزیستی افزود: همه سالمندان دارای یک رده از نیازهای جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی نیستند و با توجه به شرایط و توانمندی آنان، نمی توان همه را در میان نیازمندان و وابستگان به خدمات عمومی قرار داد.

نحوی نژاد یادآور شد: نیروی بالقوه و تجربه سالمندان تحت شرایطی می تواند به نیازهای جامعه و خلاءای که از طریق جوانان، قابل جبران نیست، پاسخ دهد، همانگونه که در کشورهای پیشرفته دنیا از نیروهای سالمند بویژه در مواقع بحرانی، برای کمک به دیگر سالمندان استفاده می شود.
باید تابوهای فرهنگی را از میان برداشت

دکتر رابعه موحد، روان‌شناس نیز در خصوص ازدواج مجدد افراد سالمند می‌گوید: «نکته نخستی که باید به آن اشاره کنم، وجود تابویی‌ است که در این زمینه وجود دارد و وظیفه ما این است که تابوهایی که فرهنگمان برای ما ایجاد کرده است را از میان برداریم. نکته دیگر اینکه باید توجه داشته باشیم خصوصیات دوران سالمندی بسیار حائز اهمیت است و همین خصوصیات است که ضرورت ازدواج سالمندانی را که به تنهایی زندگی می‌کنند را مورد تأکید قرار می‌دهد.»

این روان‌شناس ادامه می‌دهد: «همان‌طور که می‌دانید سن تعریف شده برای سالمندی در هر کشوری متفاوت است و در کشور ما می‌توانیم این سن را شروع دوران بازنشستگی بدانیم. یعنی تقریباً ۶۰ سالگی که دوره فعالیت و کارایی فرد برای جامعه تا حدود بسیار زیادی اتمام یافته است و متأسفانه آنچه که گذران این دوران را برای سالمندان مشکل می‌کند، تنها شدن است. چرا که عده زیادی از آن‌ها، همسران خود را از دست می‌دهند و از آنجا که فرهنگ ما ازدواج را تنها رفع نیاز جنسی می‌داند، بسیاری از این افراد از ترس همین تصور دیگران تن به ازدواج نمی‌دهند. در هر حال باید توجه داشت که تنها کارکرد ازدواج، رفع نیازهای جنسی و تولید مثل نیست. گرچه این نیاز‌ها نیز بسیار مهم است و شاید بتوان گفت در دوران جوانی فردی که برای ازدواج اقدام می‌کند، تولید مثل و رابطه جنسی برای او حائز اهمیت است، اما مطمئناً او نیز به دنبال اهداف دیگری نیز هست و اصل پیدا کردن جفت است؛ جفتی که برای تعامل، همدلی، همدردی و پرکردن تنهایی، فرد به او نیاز دارد.»

عدم کارایی و بروز احساس پوچی

دکتر موحد، ضمن اشاره به اینکه در دوره سالمندی به دلیل عدم مشغولیت‌های شغلی و اجتماعی، فرد ممکن است با بحران مواجه شود، تصریح می کند: «قدر مسلم کاهش فعالیت‌های اجتماعی و شغلی باعث می‌شود که روابط اجتماعی فرد نیز کاهش پیدا کند، حال اگر در این بین فرد سالمند به هر دلیلی تنها شود، گذران شرایط برای او مشکل‌تر خواهد بود و ممکن است با بحران مواجه شود. فرد احساس می‌کند که کارایی خود را از دست داده است و وجودش بی‌مصرف و بیهوده است و تمام این‌ها موجب بروز احساس پوچی در فرد می‌شود. زمانی که فرد به سن سالمندی می‌رسد، اگر فرزند یا فرزندانی داشته باشد، قدر مسلم باید ازدواج کرده و به سراغ زندگی خود رفته باشند. بنابراین او آشیان خود را خالی می‌بیند و ترس از تنها شدن مدام همراه اوست. بخصوص با کم‌شدن یا قطع ‌شدن فعالیت‌های شغلی و اجتماعی او. در واقع خالی ‌شدن خانه با فوت همسر برای این افراد بیماری افسردگی را نیز به همراه دارد.»

وی خاطر نشان می کند که: «باید توجه داشت که سالمندان نیز حق زندگی دارند و تا زمانی که زنده‌اند، باید زندگی کنند. نباید فراموش کرد که سالمندان وظایفشان را نسبت به جامعه و فرزندانشان ایفا کرده‌اند و حق خوب‌ گذراندن دوران سالمندی برای آن‌ها باید محفوظ باشد و نکته دیگری که نباید فراموش شود، این است که وقتی سالمندی احساس افسردگی و پوچی کند، به دنبال سیستم ایمنی بدن خود برای بیماری‌های جسمانی خود نمی‌رود و در نتیجه دچار بیماری‌های جسمانی متعددی می‌شود. در هر حال هزینه‌های سالمندی بر دوش جامعه باید باشد و این در تمام کشور‌ها دیده می‌شود، یعنی جامعه از این افراد حمایت می‌کند، گرچه ما گاهی شاهد کم‌رنگ شدن این حمایت‌ها از سوی دولتمردان هستیم اما جوامع از آنجا که نمی‌خواهند هزینه‌های سرسام‌آوری برای بیماری سالمندان پرداخت کنند، پیشگیری را سرلوحه خود قرار می‌دهند تا این افراد باری بر دوش جامعه نباشند.»

ازدواج مانع افسردگی و انزوا در سالمندان می‌شود

این روان‌شناس همچنین می افزاید: «برای آنکه سالمندانی که به تنهایی زندگی می‌کنند و همسری ندارند بتوانند به خوبی زندگی کنند و این دوران را به سلامت بگذرانند، بهترین کار ازدواج است. چرا که تنهایی، احساس پوچی می‌آورد و احساس پوچی، افسردگی. البته وقوع این امر برای زنان و مردان سالمند متفاوت است و به دلیل‌‌ همان فرهنگی که به آن اشاره کردم، زنان سالمند ما مشکل‌تر از مردان می‌توانند تن به این کار دهند یا شرایط برای آن‌ها سخت‌تر فراهم می‌شود. زن۶۰ساله‌ای که به تنهایی زندگی می‌کند شاید به مرور برای خود انگیزه ایجاد کند که مثلاً امروز دخترم می‌آید یا فردا پسرم می‌آید، اما در هر حال این زن به دلیل مشغله‌های فردی و اجتماعی فرزندانش در حاشیه قرار می‌گیرد و این موجب می‌شود که گمان کند مزاحمت برای فرزندانش ایجاد کرده و باری بر دوش آن‌هاست. بنابراین یک ازدواج مجدد که درست و سنجیده صورت گیرد، می‌تواند باعث شود که دو فرد سالمند دوباره همدم هم باشند و این یعنی افزایش امید به زندگی که ضد افسردگی‌ست.»

موحد همچنین ضمن اشاره به اینکه تنهایی لزوماً فیزیکی نیست، ادامه می دهد: «وقتی که فرد ازدواج می‌کند، مورد محبت همسر خود قرار می‌گیرد و محبت
می‌کند و این یعنی شروع دوباره زندگی و داشتن انگیزه برای ادامه آن. بنابراین تنهایی لزوماً فیزیکی نیست و ما گاهی از نظر روحی و روانی نیاز به همراه داریم. در غیر این صورت، فرد سالمند به دلیل نداشتن انگیزه ممکن است که به انزوا کشیده شده و تحریک‌پذیر شود، یعنی خیلی زود رنجیده‌خاطر می‌شود، یعنی با هر کار و محبتی که نسبت به او می‌شود، این نتیجه را می‌گیرد که باری بر دوش فرزندانش است و این برای روان و روح او خوشایند نیست. به همین دلیل من توصیه می‌کنم که سالمندان تنهای ما ازدواج کنند چراکه شروع زندگی مستقل یعنی از حاشیه خارج‌شدن و دوباره اصل قرار گرفتن.»

ضرورت تبلیغ و فرهنگ‌سازی

وی در پایان بیان اشاره می کند که: «نکته آخری که باید به آن اشاره کنم، این است که این امر نیاز به فرهنگ‌سازی و تبلیغ دارد و برای کمک به سلامت روانی و جسمی سالمندان بسیار لازم و ضروری‌ است، البته باید در کنار آن کانون‌هایی نیز وجود داشته باشند که این رویه را سرعت ببخشند، با معرفی افراد سالمند به یکدیگر، به خصوص معرفی زنان سالمند ما که نسبت به مردان با موانع بیشتری مواجه‌اند و خودشان نمی‌توانند مستقیم اقدام به این کار کنند. باید در این کانون‌ها مشاورانی حضور داشته باشند که افراد بدون مراجعه به فرزندان و اشنایانشان با مشاوره و راهنمایی این کار‌شناسان و با در نظر گرفتن تمام جوانب به یکدیگر معرفی شوند و زندگی سالم‌تری را در پیش بگیرند.»
روزانه ۳۲ سالمند در ایران ازدواج می کنند

هشدار درمورد افزایش افسردگی در سالمندان مجرد

 

آمارهای ثبت احوال کشور نشان می دهد که روزانه ۳۲ سالمند در کشور ازدواج می کنند. هرچند این امار حاکی از افزایش امید به زندگی در ایران است ولی با توجه به هشدار کارشناسان و روانشناسان برای افزایش شادابی و امید به زندگی در میان جامعه سالمندی باید دستگاههای مسئول تسهیلات مناسبی را برای تشویق سامندان به ازدواج به کار ببرند.

 

خبرگزاری مهر ــ گروه اجتماعی: شاید وقتی ازدواج یک سالمند را در دهه ۶۰ می شنیدیم تعجب می کردیم چرا که در آن دهه فرهنگ ازدواج آن هم در تمامی سنین بزرگسالی آن طور که باید و شاید مطرح نبود. تا جائیکه در همان دهه پخش فیلم سینمایی “خواستگاری” با بازی هادی اسلامی با حاشیه هایی همراه بود. گروهی فیلم را تحسین کرده و گروهی هم ازدواج یک مرد سالمند که همسرش را از دست داده را بی احترامی به زنان می دانستند. ولی در دهه ۸۰ این تابو شکسته شد و امروز آمارها از رغبت بیشتر سالمندان برای ازدواج سخن می گویند.

 

سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این باره می گوید: نرخ امید به زندگی در آسیا ۶۲ تا ۸۰ سال اعلام شده که ایران در این شاخص با ۷۳ سال، هفت سال با کشور اول آسیا (ژاپن) فاصله دارد. همچنین براساس آمارهای جهانی هنگ کنک با ۸۳ سال دارای بیشترین نرخ امید به زندگی و سیرالئون و افغانستان با ۴۷ و ۴۳ دارای کمترین نرخ امید به زندگی در جهان هستند.

 

این آمارها در حالی است که محزون مدیرکل آمار جمعیتی ثبت احول کشور در گفتگو با مهر می گوید: در سال گذشته بیش از ۱۲ هزار سالمند ازدواج کرده اند که این نشان از امید به زندگی در جامعه سالمندی ایران دارد. البته تعجب نکنید یک بررسی تازه نشان می دهد، ازدواج حتی یک ازدواج نه چندان موفق در افراد افسرده، می تواند موجب تقویت روانی بیشتر آنان شود. برهمین اساس، محققان دانشگاه ایالتی اوهایو در آمریکا پژوهشهای جدیدی را آغاز کردند. این پژوهشگران بیش از ۳ هزار مرد و زن را که طی یکسال به لحاظ افسردگی مورد مصاحبه قرار گرفته بودند و پنج سال بعد نیز دوباره گرایش به افسردگی در آنان بررسی شده بود، زیر نظر قرار دادند و پرسشهایی را در ارتباط با میزان رضایتمندی آنان در صورت متأهل بودن مطرح کردند. 

 

جالب است بدانید، افرادی که در طول این پنج سال ازدواج کرده بودند، در مصاحبه دوم بهبود وضعیت روانی شان را نسبت به آنهایی که ازدواج نکرده بودند، گزارش دادند. آنها در یک مقیاس ۸۴ نمره ای افسردگی به طور متوسط ۳/۴۲ نمره پایین تری پیدا کرده بودند.

 

وقتی محققان میزان تأثیر ازدواج را بر حسب افسرده بودن در شروع تحقیق در افراد مورد آزمایش اندازه گرفتند، نتایج حاصل بر خلاف انتظارشان بود؛ زیرا افراد افسرده ای که ازدواج کرده، نسبت به افراد افسرده ای که ازدواج نکرده بودند به طور متوسط ۷/۵۶ نمره کاهش نشان می دادند، در حالی که این کاهش در مورد افراد شادی که ازدواج کرده بودند تنها ۸۷/۱ نمره بود. به عبارت دیگر ازدواج تقویت روانی بسیار بیشتری در افراد افسرده ایجاد کرده بود تا افراد شاد.

 

جالب آنکه در همین تحقیقات عنوان شده است که زندگی کردن در کنار همسر برای سلامت سالمندان نیز مفید است؛ زیرا براساس نتایج بررسی پژوهشگران که در نشریه آمریکایی سلامت جامعه به چاپ رسیده، آن دسته از مردان و زنانی که در سنین سالمندی همسر دارند و در کنار او زندگی می کنند، از نظر وضع سلامت در شرایط بهتری قرار دارند و بیشتر از سالمندان مجرد تحت مراقبت های بهداشتی پزشکی قرار می گیرند. پژوهشگران با بررسی چندین ساله بر روی بیش از ۱۳ هزار زن و مرد بالای ۶۵ سال به این نتیجه رسیدند: سالمندانی که در کنار همسر خود زندگی می کنند، امید به زندگی بیشتری دارند و آزمایشهای دوره ای نظیر غربالگری سرطان روده بزرگ، اندازه گیری فشارخون، میزان کلسترول و قند خون و… را به موقع انجام می دهند. 

 

بر عکس سالمندان مجرد، زیاد به کنترل سلامت خود علاقه مند نیستند و علایم افسردگی در آنان بیشتر مشاهده می شود، در حالی که سالمندانی که همسر دارند، از روحیه با نشاط تر و اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند. پس باز هم تا دیر نشده ازدواج کنید.

 

با این همه فرزندان نباید این نکته را فراموش کنند که امروز برخلاف گذشته زندگی خانوادگی از گستردگی گذشته برخوردار نیست و تنهایی سالمندان پس از فوت همسر آثار سوئی بر روان آن‌ها به جای می‌گذارد. فرزندان باید نگران والدین خود باشند و حتی برای آشنایی والد تنهای خود با یک همسر مناسب برنامه‌ریزی کنند تا در نشست‌های خانوادگی و در رفت‌ و آمدهای دوستانه با همکاران و همسایگان خود اگر مورد خاصی وجود داشت موجبات آشنایی بیشتر صورت گیرد. 

 

علی مددیان‌پاک روان‌شناس در این باره می گوید: آدمی در هر دوره‌ای به توجه و مراقبت نیاز دارد. در کودکی والدین و در
میانسالی همسران مراقب یکدیگر هستند. هرچه سن بالا می‌رود توانایی‌های فرد کمتر می‌شود و نیاز او به مراقبت افزایش می‌یابد، به ویژه در مردان به دلیل اینکه توجه کمتری نسبت به سلامت خود دارند و کمتر به پزشک مراجعه می‌کنند، لزوم وجود همسران در کنار هم امری ضروری است. 

 

وی با بیان اینکه یکی از اهداف کلی ازدواج مراقبت جسمانی و روانی همسران از یکدیگر است، می‌ گوید: افراد مسن چون فرزندانشان یا ازدواج کرده یا در خارج از کشور هستند، احساس تنهایی دارند و این امر زمانی سخت‌تر می‌شود که یکی از زوجین فوت کند. ‌فرد وقتی تنها شود و با کسی صحبت نکند، تخلیه هیجانی نمی‌شود و این امر به افسردگی او منجر می‌شود. متأسفانه در ایران افراد سالمند برای ازدواج دوباره تحت فشار از سوی خانواده هستند. فرد مجبور است به خاطر باورهای غلط اجتماعی و اثبات وفاداری خود به همسرش تا پایان عمر تنها زندگی کند، در صورتی که وفاداری تنها زمانی معنا می‌دهد که فرد زنده است ولی وقتی شریک زندگی می‌میرد معنای خود را از دست می‌دهد و حتی دین اسلام هم اجازه ازدواج مجدد را داده است.  از سوی دیگر با ازدواج دوباره، هزینه‌های بالای زندگی، درمان و… بین دو طرف تقسیم می‌شود که این امر از بار مشکلات می‌کاهد. 

 

منبع: مهر

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *