66
آسم در کمین کودکان تبریزی ,نسل بعدی یقه چه کسی را بگیرند؟
خرداد ۹, ۱۳۹۵
کندیاک فویرباخی دیگر
تیر ۱۴, ۱۳۹۵

تاریخ ایدیولوژی

IMG_20160106_171421

یکی از پر دردسرترین مفاهیم ایدیولوژی است که باید تاریخش تبارشناسی شود ایدئولوژی را باید نمایی از یك فلسفه اجتماعی، سیاسی دانست كه در آن عناصرعملی، به همان اندازه اجزای نظری برجسته و ممتاز می باشند.عنوان ایدئولوژی، نخستین بار در انقلاب فرانسه و توسط فیلسوف «دوستوت دوتراسی» به منزله عنوان خلاصه شده ای از «عقیده شناسی» رایج، معمول گردید و مورد استفاده قرار گرفت. وی معتقد بود كه ایدئولوژی را باید همسان شناخت شناسی اندیشمندانی همچون جان لاك و كندیاك دانست، زیرا این فیلسوفان بر این باورند كه تمامی معرفت انسان، معرفت به تصورات اوست.
ولی در حقیقت دوتراسی به فرانسیس بیكن بیشتر مدیون است، به گونه ای كه به وی به همان میزان احترام می گذارد كه برای فیلسوفان فرانسوی عصر روشنگری احترام قایل بود. بیكن وظیفه علم را صرفاً گسترش دانش تلقی نمی كرد، بلكه بر این باور تاكید می ورزید كه این تعهد ، به منزله بهبود حیات آدمی بر روی كره خاكی نیز می باشد. همین تلفیق تفكر و عمل است كه ایدئولوژی دوتراسی را از نظریات و فلسفه های توضیحی و تبیینی صرف، متمایز می سازد.
«عقیده شناسی»، نظامی علمی بود كه همراه با خود این پیام را كه علم در خدمت آدمی است، داشت. حتی شاید بتوان گفت كه علوم مختلف به دلیل تسلط بر نفوس متعصب و مهیا ساختن آنها برای پذیرش اقتدار و مرجعیت عقل، نجات بخش آدمی است.
دوتراسی و ایدئولوگهای پیرو او نظامی از تعلیم و تربیت ملی را پدید آوردند كه به اعتقاد آنان ، فرانسه را به سوی جامعه ای عقلی و علمی رهنمون می ساخت. تعالیم آنها آمیزه ای از اعتقاد راسخ به آزادی فردی، به همراه یك طرح فراگیر و همه جانبه حكومتی بود كه برای اندك زمانی در طی سالهای ۹۹-۱۷۹۵ میلادی به نظریه رسمی جمهوری فرانسه تبدیل شد.
ناپلئون نخست از دوتراسی و همفكران وی حمایت كرد، لیكن اندكی بعد در مقابل او ایستاد، به گونه ای كه حتی در دسامبر ۱۸۱۲میلادی انتقادهای تندی را متوجه نظامیان فرانسوی به دلیل شكست شان درمواجهه با گسترش ایدئولوژیهای رقیب كرد.
اگرچه دوتراسی ایدئولوژی را اصطلاحی بی روح و فنی پنداشته بود، ازهمان ابتدا، شكلی تحرك آفرین داشت. از سوی دیگر، او به دلیل علاقه وافرش به عقیده شناسی، اصطلاح ایدئولوژی را برخلاف نظر ناپلئون كه آن را احساس سوء ظن نسبت به همه چیز در یك انقلاب تلقی می كرد، واژه ای ستایش آمیز می نامید.پس ایدئولوژی نقش دوگانه منفی و مثبتی را ایفا می كرد. این مسأله علاوه بر زبان فرانسه ، در زبانهای آلمانی، انگلیسی، ایتالیایی و تمامی زبان هایی كه این واژه را ترجمه كردند رخ داد.
قرن نوزدهم را عده ای از مورخان ، نه به این دلیل كه در این قرن ایدئولوژی گسترش بیشتری یافت، بلكه به این دلیل كه بسیاری از نظامهای فكری این دوران وجهه ایدئولوژیك داشتند، دوره ایدئولوژی می نامند ؛ آنها به این اعتبار از افكار رایج در قرون پیشین ممتاز و متمایز بودند.
همواره ایدئولوژی، واژه ای مورد اختلاف بوده است و یكی از دلایل آن از توافق نداشتن در تعریف این واژه نشأت می گیرد. ایدئولوژی را به دو مفهوم خاص و عام می توان تعریف كرد. ایدئولوژی به مفهوم عام هر گونه نظریه معطوف به عمل و هر اقدام عینی را كه در لوای نظامی فكری و نظری متجلی است را در برمی گیرد و ایدئولوژی به مفهوم خاص به برداشت نخست دوتراسی از این واژه معطوف می گردد.
▪ ویژگیهای شاخص ایدئولوژی را باید چنین برشمرد:
ایدئولوژی، نظریه ای تبیینی درخصوص تجربه های آدمی از جهان خارجی است كه آن را باید برنامه و طرحی برای یك سازمان و نظام اجتماعی – سیاسی دانست كه در عین حال تحقق این طرح را مستلزم نوعی نزاع می داند. ایدئولوژی صرفاً از تشویق افراد مدد نمی جوید ، بلكه بر آن است تاهوادارانش را به استخدام خود در آورد و اساساً نیازمند نوعی تعهد است. اگر چه مخاطب ایدئولوژی توده های كلان مردمند، اما این روشنفكرانند كه نقش رهبری را عهده دار می شوند.
بنابراین، باید نظامهای ایدئولوژیك را دارای تنوع بسیار دانست كه به قرن نوزدهم یا بیستم تعلق دارند و همین مسأله این ذهنیت را به وجود می آورد كه ایدئولوژیها عمری طولانی تر از عمر واژه ایدئولوژی ندارند و همگی متعلق به دوره ای می شوند كه باورهای دنیاگرایانه به شكلی روزافزون جای خود را به عقاید دینی سنتی داد.
گاهی چنان از ایدئولوژی سخن به میان می آید كه گویی به همان مقوله های منطقی تعلق دارد كه ادیان به آنها مرتبطند. بی گمان هم دین و هم ایدئولوژی، نظامهای «جامع» به معنی خاص اند. هر دو با سؤال از حقیقت و با نوع رفتار و عمل سر و كار دارند.
اما تمایز آنها بیش از اشتراك آنهاست. یك نظریه دینی برخلاف ایدئولوژی درباره واقعیت، معمولاً در قالب واژگانی كه نظمی قدسی دارند ، شكل می یابند و به ندرت به جهان بدون توجه به آخرت نظر می كند. تأكید دین اغلب بر دو مقوله ایمان و پرستش است؛ دعوت و پیام آن، توجه دادن به معنویت و باطن گرایی؛ و غایت آن تطهیر روح آدمی است، در حالی كه روی سخن ایدئولوژی با یك گروه است. به علاوه برخی از ادیان وحیانی اند، اما به اشتباه می گویند كه می توان به مدد عقل به تنهایی زندگی كرد. چنانچه اشاره شد دین و ایدئولوژی، مستلزم نوعی «تعهد» اند، اما اینكه این تعهد، خصوصیت منحصر به فرد ادیانی باشد كه مؤمنین به آن ادیان با این تعهد زاده می شوند بشدت محل تردید است.
در برخی از جنبشهای مذهبی، عناصر اولیه ایدئولوژیهای جهان جدید قابل رؤیت است. شهر فلورانس كه در بسیاری از زمینه ها شاهد تكوین عصر تجدد بود، نخستین روایت ایدئولوژیك از مسیحیت را در خود پروراند. تلاش «جیرولامو ساوونارولا» كه به دنبال تأسیس «جنبش پیرایشگران» بود ، آدمی را به یاد ایدئولوژیهای عصر جدید می اندازد. وی در تبیین روش خود معتقد بود كه حكومت باید از طریق توجه به توده مردم، بر اقتدار و سیطره خود بیفزاید. بر همین اساس حكومت را در كنترل اقتصاد و حتی زندگی خصوصی شهروندان مجاز می دانست.
وی در تلاش برای ایدئولوژیك كردن مسیحیت، پیروانی نیز یافت. «ژان كالون» و نیز بسیاری از پیرایشگران، متأثر از او بودند. در واقع افكار او هم در نهضت اصلاح دینی و هم در مخالفان آن اثر گذاشت.
نیكولا ماكیاولی، فیلسوف ایتالیایی سیاست، از منتقدان تند «ساوونارولا» بود اما با این حال دقیقاً همچون «ساوونارولا» از ایدئولوگهای پیشرو دوره تجدد به شمار می رود. مورخانی كه صرفاً ماكیاولی را فیلسوفی اخلاق ستیز می دانند ، وجهه وی را به عنوان فردی كه صاحب آرمان جمهوری خواهی بود در نظر نمی گیرند. روسو، وقتی از كتاب «شهریار» ماكیاولی یاد می كرد، آن رابه دستورالعمل جمهوری خواهان تشبیه می كرد .
ماكیاولی در پی آن كه بود در ایتالیای دوره جدید، آنچنان جمهوریتی مقتدر نظیر آنچه در روم باستان وجود داشت؛ بنا گردد. او تحقق اندیشه خویش را تنها با انقلابی كه قدرت فزاینده ای در سركوب و شكست مخالفان دارد میسر می پنداشت. وی نخست، ایدئولوژی را با ترس مرتبط می دانست، اما خود او بیش از آنكه نقش یك عالم سیاست را بازی كند، نقش یك ایدئولوگ را ایفا كرد.
انگلستان قرن هفدهم جایگاه مهمی در تاریخ ایدئولوژی دارد. اگر چه ایدئولوژیهای پخته به مفهوم جدید هنوز وجود نداشت، اما نظریه های سیاسی صبغه ای ایدئولوژیك به خود گرفتند. تحركهای وسیع و تندرو نیروهای انقلابی در سراسر قرن هفدهم نیازمند نظریه هایی بود تا عملكردهای بنیادگرایانه را توجیه كند. كتاب «دو رساله در حكومت» جان لاك، نمونه ای از آثاری است كه می كوشید حقوق انسان را در برابر مطلق گرایی توجیه كند. رشد و افزایش چنین نظریات علمی در قرن هفدهم، به همراه گرایش روز افزون به نظام سازی های سیاسی بر حسب اصول، ظهور روش ایدئولوژیك را آشكار ساخت.
هر چند واژه ایدئولوژی به معنای خاصی كه دوتراسی به كار می برد به عصر جدید هم سرایت كرد، اما در فلسفه های ماركس و هگل معنای تازه ای یافته و با نوعی تحقیر و سرزنش درآمیخت. برای این فیلسوفان، ایدئولوژی به واژه ای مبدل شد كه بر «آگاهی كاذب» دلالت داشت. هگل انسانها را ابزار تاریخ می دانست كه نقشها و وظایفی را ایفا می كنند كه از سوی نیروهای مجهول و مرموز تاریخ به آنها واگذاشته شده است، در عین اینكه معنا و مضمون حقیقی تاریخ از این انسانها مخفی مانده است.
تنها از فیلسوف است كه می توان انتظار داشت به شناخت امور واقعی نایل آید. تلاش هگل برای تفسیر واقعیت و آشتی دادن جهان از خود بیگانه با خود، از سوی منتقدان، كوششی در راستای تمهید یك ایدئولوژی قلمداد شد. به نظر منتقدان، در این ایدئولوژی اگر چه انسانها موجوداتی اند كه فعل و عملشان توسط نیروهای خارجی معین می شود، ولی امكان محدودی نیز برای تغییر و یا بهبود رسوم و هنجارهای سیاسی دارند.
پیدا بود كه این صورتبندی مورد اعتراض قرار گیرد. كارل ماركس از جمله این منتقدان بود كه در كتاب «ایدئولوژی آلمانی» و برخی دیگر از آثار متقدم خود به شرح نقادیهای خود بر دستگاههای هگلی پرداخت، به گمان ماركس ایدئولوژی به این ترتیب مجموعه ای از اعتقادات خواهد بود كه مردم با آنها خود را فریب می دهند و به تفكر درباره امور غیر واقعی سوق پیدا می كنند. البته او در كاربرد واژه ایدئولوژی گاهی این واژه را به زبان تحقیر به كار می برد و گاهی هم به گونه ای از آن سخن می گفت كه گویی حقیقی و درست بودن ایدئولوژی را ممكن می داند.
امروزه ماركسیستهای قرن نوزدهم و بیستم كه دیگر معنای اهانت آلود ایدئولوژی را فروگذاشته اند، از خود ماركسیسم به عنوان یك ایدئولوژی سخن می گویند. حتی در كشورهایی با مرام كمونیستی، گهگاه نهادها و دستگاههایی مقرر شده بود كه كاملاً صبغه ایدئولوژیك داشتند و از فیلسوفان مثل ایدئولوگها یاد می شود.

موریس كرنستون

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *