بیمه زنان بیوه، سالخورده و بیسرپرست
بیمه و تأمین اجتماعی یک حق بشری شناخته میشود. بند چهارم اصل۲۱قانون اساسی به ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بیسرپرست اشاره کرده و آن را از وظایف دولت دانسته. اصل ۲۹قانون اساسی هم به طور کل به بیمه و برخورداری از تأمین اجتماعی پرداخته است: «برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، در راهماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی، درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.» قانونگذاران قانون اساسی از میان حقوق مختلف زنان ترجیح دادهاند تا به بیمه سه دسته از زنان که تمکن مالی ندارند بپردازند و بندی از بندهای پنج گانه اصل ۲۱ را به آن اختصاص دهند. اینکه چه تعریفی از زنان بیوه، سالخورده و بیسرپرست مدنظر است را باید در قانون عادی جست. ماده ۲ قانون تأمین زنان و کودکان بیسرپرست مصوب ۱۳۷۱ در تعریف این زنان میگوید: «۱-زنان بیوه: بیوه به زنانی اطلاق میشود که به عقد ازدواج دائم یا منقطع درآمده و سپس به یکی از دلایل طلاق، فوت شوهر، فسخ عقد، صدور حکم موت فرضی، بذل مدت یا انقضای مدت در نکاح منقطع، شوهر خود را از دست داده باشند. ۲- زنان پیر و سالخورده: زنان بیسرپرست و مسنی هستند که قادر به تأمین معاش خود نباشند. ۳ – سایر زنان و دختران بیسرپرست: به زنان و دخترانی اطلاق میشود که بنا به عللی از قبیل، مفقودالاثر شدن یا از کار افتادگی سرپرست، به طور دائم یا موقت بدون سرپرست(نان آور) میمانند.»
طبق تبصره۳ این ماده و ماده۶ این قانون، البته زنان و کودکان بیسرپرستی که به هر نحو از مستمریهای بازنشستگی، از کار افتادگی و بازماندگان بهرهمند میشوند یا از تمکن مالی برخوردار باشند یا بعداً متمکن شوند از شمول این قانون خارج میشوند.
اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸ میلادی هم واژهای معادل بیوگی را به کار میبرد. بند یک ماده ۲۵ این اعلامیه میگوید: «هر کس حق دارد از سطح معیشتی کافی برای سلامتی و رفاه خود و خانوادهاش از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن و مراقبتهای پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری بهرهمند گردد و حق دارد به هنگام بیکاری، بیماری، از کارافتادگی، بیوگی و سالخوردگی یا فقدان وسیله امرار معاش و گذران زندگی که خارج از اختیار وی است تأمین گردد.» در پی اعلامیه، میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که آن را بسط داده و اجرایی کرده است در ماده ۹ به تأمین اجتماعی برای هر شخص اشاره میکند: «کشورهای طرف این میثاق حق هر شخص را به تأمین اجتماعی از جمله بیمههای اجتماعی به رسمیت میشناسند.» میثاق در واقع تأمین اجتماعی را حق همه میداند و در مواردی مانند مرخصی مادران کارگر با حقوق و مرخصی و مزایای تأمین اجتماعی، بر وجود تأمین اجتماعی تأکید میکند. (بند ۲ ماده ۱۰ میثاق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) این میثاق به دلیل الحاق ایران به آن، در حکم قوانین داخل محسوب میشود و باید به اجرا درآید. بند ۴ اصل ۲۱ قانون اساسی، علاوه بر اصل ۲۹ این قانون که به برخورداری از تأمین اجتماعی به طور کل پرداخته است، به زنان بیوه، سالخورده و بیسرپرست در برخورداری از بیمه توجه خاص کرده است.
این قانون اساسی و آن تفسیرش چه کسی مجری قانون است چه کسی بایستی ناظر قانون باشد؟چه کسی پاسخگوی ناهنجارهای خلق شده از عدم اجرای قانون اساسی است؟